کد مطلب:321189 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:247

مباحثه جالب با باب
در حضور ناصرالدین شاه و مجتهدین. نظام العلماء سئوال می كند شما چه ادعائی دارید؟

پاسخ باب. من همان قائم موعود هستم كه هزار سال است شما انتظار او را می كشید و چون اسم او را می شنوید به احترامش قیام می كنید و مشتاق لقای او هستید من می گویم اطاعت بر عموم مردم از شرق تا غرب واجب است.

در این موقع ملا محمد علی مامقانی گفتند ای جوان بدبخت شیرازی عراق را خراب كردی آمدی آذربایجان را هم خراب كنی؟

باب جواب داد به میل خودم نیامدم شما احضارم كردید نظام العلماء دوباره گفت آیا شما مدعی مقام بزرگی هستید باید دلیل قاطعی بر صدق ادعای خود اقامه كنید.

باب جواب داد. قوی ترین دلیلم گفتار حضرت رسول الله و آیات الهی است همان طور كه در قرآن فرمود. (او لم
یكفیهم انا انزلنا علیك الكتاب) و خداوند این دلیل محكم را برای صحت ادعای من به من عنایت فرموده است. چنانچه در مدت 2 روز و 2 شب آیات الهی از لسان و قلم من جاری می شود.

نظام العلماء گفت. در وصف این مجلس مانند آیات قرآنی آیاتی بفرمائید تا حضرت ولیعهد سایر علماء شاهد برهان شما باشد.

باب گفت. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله الذی خلق السموات و الارض ناصرالدین شاه میرزا در جواب دید كه قرآن را غلط می خواند و كلمه سموات را بد خوانده و خودش نزد معلم خصوصی نحو خوانده بود فوری این شعر را ازالفیه مالك در جوابش خواند. البته می دانید كه ناصرالدین شاه در وصف امام حسین (ع) اشعاری دارد.

معنی شعر این بود كه جمع الف و ت را در حالت نصب چگونه بخوانیم باب در جواب گفت. قرآن كریم از قانون نحو پیروی نمی كند در حالی كه می دانست قرآن از اشعار تمام شعرای
آن زمان بالاتر بود و نحو كامل است.

در این موقع نظام العلماء یك مشت نامه از جیب خود درآورد گفت اینها نوشته های تو نیست؟

باب در جواب گفت این نوشته ها كلمات خداست. نظام العلماء گفتند شما با این گفتار شجره را طوری نامیده اید این حرف یعنی چه؟.

باب گفت. آفرین بر شما سخن همین است و جز این نیست.

نظام العلماء گفتند این شما هستید كه خود را باب نامیده اید یا مردم گفته اند؟

باب در جواب گفت نه مردم نه عوام بلكه این لقب را خدا به من داده.

نظام العلماء گفتند چیزی اما ناصرالدین شاه فرمودند: اگر توانستید ثابت كنید من از این مسند ولیعهدی فرود می آیم) باب در اینجا سكوت كرد:

نظام العلماء گفت (مگر نمی دانی خاتم الانبیاء فرمودند
(انا مدینة العلم و علی بابها) كه حضرت علی را می فرمودند كه من شهر علم هستم و علی در آن است و حضرت علی (ع) را امی السلام نیز فرمودند (سلونی من قبل ان تفقدونی) حال تو باید به سؤالات پزشكی ما نیز جواب دهی.

باب گفت: من از علم طب اطلاعی ندارم.

نظام العلماء گفتند از فقه سؤال می كنم از مقدمات این علم كه صرف و نحو و معانی بیان و منطق است.

باب گفت من در كودكی صرف خوانده ام و حالا هیچ به خاطر ندارم.

نظام العلماء گفت این آیه را تفسیر نمائید:

در اینجا نظام العلماء 2 آیه قرآن را خواند باب سكوت كرد و پاسخ آن را نمی دانست و یك مسئله شرعی را به عربی خواند باز باب سكوت كرد.

نظام العلماء گفت تو باید از خود معجزه و كرامت نشان بدهی.

باب گفت هر چه بخواهید طلب كنید.
نظام العلماء گفت شاه ایران نقرس دارد ایشان را نجات دهید.

باب در جواب گفت این كار غیر ممكن است.

ناصرالدین شاه هم یك معجزه خواست و باب در جوابش گفت ممكن نخواهد بود همانطور در مقابل سئوالات واماند.

نظام العلماء گفتند این سید دیوانه است نه معجزه دارد و نه كرامت (رو به حضار مجلس نمود).

باب خشم آلوده گفت این چه سخنی است من همان كس هستم كه هزار سال انتظار می كشیدید.

نظام العلماء گفت تو مهدی موعودی.

باب گفت بله.

نظام العلماء نام شما چیست؟ و پدرتان كیست.

باب خود را معرفی نمود نام پدر و مادر خود را گفت.

نظام العلماء گفتند اما شیعه اثنی عشر انتظار امامی را می كشید كه نامش محمد است و پدرش حسن و نام مادرش نرگس و در هزار سال قبل به دنیا آمده این شرایط با شما منطبق نیست
باب: من معجزه دارم.

نظام العلماء: اعجاز خود را بیان كنید.

باب: من روزی دو هزار بیت می نویسم این از قدرت شما بیرون است.

نظام العلماء گفت: این تند نویسی است نه معجزه.

باب گفت: البته و سكوت كرد.

ملا محمد مامقانی پرسید شما ادعائی كرده اید اولین كسی كه به شما ایمان آورده نوكر محمد علی بود و پس از علی و محمد بالاترید.

باب مضطربانه باز خاموش شد.

عبدالكریم ملاباشی گفت. خدا در قرآن فرموده: اعلموا انما غنتم من شیی فان الله خمسة و الرسول و شما در كتاب خود نوشته اید ان الله ثلثه به چه دلیل فرمان قرآن را نقص كرده اید.

باب گفت. آخر ثلث نصف خمس است.

در این جا حضار با صدای بلند خندیدند.
مامقانی گفت: گرفتم ثلث نصف خمس باشد به چه علت در آیات قرآن دست برده اید.

باب چشمانش پر از اشك شد و سكوت كرد.

محمد جعفر. شما می خواهید شریعت اسلام را فسخ كنید ولی باید از كار خود توجه كنید و الا ما باید با شما مانند یك انسان مرتد و مردود كه با او كاری نیست رفتار كنیم ما آمده ایم تا نواقص قرآن را برای ما بیان كنید.

باب - با لبخند باید برای این گونه مسائل مقدماتی چید كه فعلا مقدور نیست.

ملا جعفر گفت حضرت مسیح چگونه به آسمان صعود كرد؟

باب گفت جوابش به یك وقت وسیع تری احتیاج دارد.

مامقانی یك آیه از قرآن خواند.

ناصرالدین شاه میرزا گفت (به باب) این یاوه گوئی را كنار بگذار تو از آفتاب بوشهر دیوانه شده ای و از علمای مجلس رأی خواست علماء او را به علت جنون محاكمه و مجازاتش را تنبیه
بدنی خواستار شدند و بنا به دستور ناصرالدین شاه او را فلك نمودند. سید باب به عجز و لابه افتاد و سپس او را به زندان چهریق باز گردانیدند.